متاسفانه یکی از خصوصیات اخلاقی اکثر ما این است که دوست داریم هر کاری بقیه انجام دادند ما هم عینا همان کار را تکرار کنیم تا خدایی نکرده یک وقت از بقیه عقب نمانیم. این رفتار در بسیاری از جنبههای زندگی ما نهادینه شده است. از مدل مو و لباس گرفته تا هنجارهای فرهنگی مثل طرز رانندگی کردن و رعایت حقوق همسایگان محترم. فقط کافی است یک آمبولانس در خیابان ببینیم؛ همگی در یک حرکت خودجوش و متحد پشت آمبولانس تخته گاز میدهیم و از این موهبت الهی بهرهمند میشویم ولی هر زمان که بحث نکوهش این رفتار به میان میآید همگی متفقالقول این حرکت شنیع را محکوم میکنیم. باز هم متاسفانه این خصوصیت اخلاقی در زندگی دیجیتال ما نیز قابل رویت است. آنچه امروز میخواهم در موردش بحث کنم همانطور که از عنوان پست محرض است، بحث راه انداختن کانال تلگرام برای وبلاگهای فارسی زبان است. من هم مثل شما میدانم که تلگرام بین ایرانیها بسیار پرطرفدار است و اکثر جامعه کاربری این سرویس پیامرسان را هموطنان عزیز تشکیل دادهاند و این را هم میدانم که تلگرام فیلتر نیست و قطعا این فیلتر نبودن یکی از بزرگترین دلایل محبوبیتش بین مردم محسوب میشود.
اما موضوعی که نمیدانم و نمیتوانم درک کنم این است که چرا خیل عظیمی از وبلاگ نویسها هجوم آوردهاند به ساختن کانال تلگرام برای وبلاگشان؟ جالب اینجاست که در این میان حتی وبلاگ نویسهای پرتجربهای نیز هستند که به این مد روی آوردهاند. در حالی که فقط با کمی تفکر میتوان فهمید که داشتن کانال تلگرام برای وبلاگ نه تنها فایده ندارد بلکه میتواند مضر نیز باشد. حتما میپرسید چرا و چطور؟ مسلما در ادامه میخواهم معایب داشتن کانال تلگرام برای وبلاگ را شرح بدهم.
کانال تلگرام مثل یک اتوبان یک طرفه است
یکی از اهداف اصلی وبلاگها و وبلاگنویسها این است که با مخاطبان و طرفداران خود تعامل ایجاد کنند تا از نظراتشان آگاه شوند و با آنها در مورد مطالب وبلاگشان تبادل نظر کنند. همین تبادل نظر به وبلاگنویس کمک میکند که بتواند جنبههای جدیدی از موضوعات را بیابد و ایده مطالب جدید وبلاگش را از لابهلای همین بازخوردها پیدا کند. مخاطب هم با اعلام نظرات خودش به وبلاگنویس میفهمد که نظراتش برای وبلاگ نویس مهم است و حرفهایش شنیده میشود. اما همانطور که میدانید (هنوز) در کانال تلگرام نمیتوان نظری ارسال کرد. در یک کانال تلگرام، صاحب کانال نقش متکلم وحده را ایفا میکند و مخاطب فقط میتواند بخواند، نمیتواند بنویسد. در نتیجه بحث مهم تعامل بین وبلاگ نویس و مخاطب در این میان حذف میشود. به بیان دیگر، کانالهای تلگرامی در واقع مثل یک اتوبان یک طرفه هستند که مخاطبها در آن فقط حکم شنونده را دارند.
کانال تلگرام ترافیک وبلاگ را میخورد
تجربه نشان داده که رفتار کاربران شبکههای اجتماعی تفاوتهای زیادی با کاربران سرویسهای پیام رسان دارد. اکثر کاربران تلگرام حوصله ندارند روی لینک مطالب وبلاگتان که در کانال تلگرام منتشر میکنید کلیک کنند. آنها بیشتر به دنبال چت کردن با دیگران هستند و در میان چتهایشان نیم نگاهی هم میاندازند به مطالب کانالهای تلگرام؛ آن هم نه کانال تلگرام وبلاگ شما، بلکه کانالهایی که معمولا محتوایی مثل جوک و لطیفه به اشتراک میگذارند. شاید در انتها وقتی هم برای کانال تلگرام وبلاگ شما بگذارند ولی فقط در حد خواندن تیتر مطالبتان، نه کلیک روی لینک و خواندن کل مقاله. بعضی از وبلاگ نویسهایی که به موج کانالهای تلگرامی پیوستند حالا بعد از مدتی متوجه شدهاند که تلگرام باعث شده ترافیک وبلاگشان کاهش یابد که البته منطقی است.
کانال تلگرام حساب و کتاب دقیقی ندارد
اگر برای وبلاگتان یک پیج در فیسبوک درست کرده باشید میدانید که میتوانید با استفاده از Insights خود فیسبوک، به طور کاملا دقیق و موشکافانه روند کارکرد محتوای پیج خود را رصد کرده و بررسی کنید. یا اگر یک حساب برای وبلاگ در توییتر داشته باشید، باز هم آنالیتیکز خود توییتر آمار کاملی از عملکرد توییتهایتان به شما ارائه میکند. البته تلگرام هم آماری در مورد مسیجهای کانال در اختیار صاحب کانال میگذارد اما این آمار و اطلاعات در مقایسه با اطلاعات توییتر یا فیسبوک خیلی ابتدایی است. مسلما این آمار برای یک وبلاگ نویس خیلی مهم است چون میتواند بداند پستهای وبلاگش چقدر مورد علاقه مخاطبانش بودهاند. حال اگر این اطلاعات ناقص باشند او نیز نمیتواند در مورد آینده محتوای وبلاگش تصمیم درستی بگیرد. تلگرام در این زمینه هم کمک زیادی به وبلاگ نویس نمیکند.
کانال تلگرام فضای رقابتی مناسبی ندارد
دیگر این روزها هر کسی بیکار میشود یک کانال تلگرام راه میاندازد و شروع میکند به انتشار هر نوع مطلبی که فکرش را بکنید. از شوخیهای مسخره گرفته تا مطالب کپی شده از وبلاگها، توییتر یا فیسبوک. تقریبا میتوان گفت که تلگرام تبدیل شده به یک رسانه زرد. البته این نوع رفتارها آن اوایل بین شبکههای اجتماعی هم زیاد شده بود، اما به مرور زمان کاربران شبکههای اجتماعی حرفهایتر شدند و یاد گرفتند اکانتهای تقلبی را دنبال نکنند یا پیجهای زرد را بلاک یا ریپورت کنند. خودشان هم حرفهایتر رفتار کردند و کم کم به استفاده از هشتگها عادت کردند و در بازنشر محتوای مهم هر روز فعالتر شدند. اما از سوی دیگر، تعداد فراوان مشترکان کانالهای زرد تلگرام ثابت میکند که کاربران این سرویس با اینکه زیاد هستند اما اکثرشان به دنبال محتوای زرد هستند. یک وبلاگ نویس هر چقدر هم تلاش کند تا محتوای مفید خودش را در تلگرام به نمایش بگذارد باز هم به گرد پای کانالهای زرد نمیرسد.
محبوبیت، دلیل بر کارایی نیست
دقیقا نمیدانم چه کسی برای بار اول برای وبلاگ خودش کانال تلگرام درست کرد، ولی هر کس که بود درست مثل همان آمبولانسی بود که بقیه را هم پشت سرش به دنبال خودش کشاند. این همه وبلاگ برای خودشان کانال تلگرام درست کردهاند بدون اینکه بپرسند آیا اصلا این کار منطقی هست یا نه. در هر صورت خوب است که قبل از هر کاری به نتایج آن فکر کنیم، حتی اگر آن کار مورد قبول اکثریت باشد. اگر مواردی که در بالا ذکر کردم برای شما قابل قبول بود، دعوت میکنم که بنرهای کانال تلگرام وبلاگتان را پاک کنید و مثل گذشته بیش از هر رسانه و سرویس دیگری، برای خود وبلاگتان وقت و انرژی مصرف کنید.
عالی بود
سلام
نمی دونم تحصیلاتتون چیه! ولی تحلیلتون با توجه به رشته بازاریابی و کارآیی رسانه ها کاملن درست هست.
تلگرام به هیچ وجه فرد رو به فکر کردن وادار نمی کنه، به همین خاطر افراد خیلی اصلن درگیر موضوع ها و بحث ها نمی شوند. و نرخ بازگشت موثر به شدت پایینی داره
از مطلبتون لذت بردم
موفق باشید 🙂
سلام!
نگرشی و تحلیل بسیار جالبی بود. مهمترین نکته، یعنی رابطه بسیار پسیو و منفعلی که بوجود میاد هم بسیار حائز اهمیت ـه! اما..
۱) چیزی که شما فراموش کردید، ذاتِ دائمیترِ تلگرام هست. اگر درست کلمه رو استفاده کرده باشم. به این معنا، که فرض کنید یکی از دوستانِ من وبلاگِ تاریخییی داره. این وبلاگ هفتهای سه یا چهار یا حتی دو دفعه به روز میشه. اما ذات بلاگ تاریخی طوری نیست که مخاطب رو به حضور هر روزه وادار کنه و حتی اگر بلاگنویس هر روز هم بنویسه، باز مخاطب اصلاً ممکنه وبلاگ رو فراموش کنه!
به عقیدهی من تلگرام میتونه نقشی شبیه به خبرنامه داشته باشه؛ در دسترستر حتی! به این معنا که اگر هر مخاطب به محض ورود و یا در دفعات اول، در تلگرامِ وبلاگ عضو بشه، میتونه به شکل یک یادآور، هر زمان که وبلاگ به روز شد، طبیعتاً با مقدمه و لینکی که در کانال میاد از محتوای جدید باخبر بشه. راهی مثلِ انتشار عکس در هر روز، کاری که همین دوست من هم بهش مشغول هست هم راهِ خوبیه برای یادآوری به مخاطب که این وبلاگ هست و” اینم یه عکس جالب از فلان چیزی که دیروز راجع بهش نوشتم!”
فکر میکردم میخوام به نکتهی ۲ و ۳ هم برسم که اون اول، ۱ گذاشتم! 😀 ظاهراً چیز خاصِ دیگهای به ذهنم نمیرسه که اگر رسید حتما میآیم و مینویسم اینجا براتون.
متشکرم!
ممنونم. این حرف زمانی درسته که تعداد اعضای کانالهای وبلاگی به اندازه تعداد اعضای کانالهایی مثل جک و سرگرمی و محتوای کم ارزشتر بالا باشه. منتظر نظرات بیشترت هستم مهران جان
سلام دوست خوبم
به نظرم این موارد فقط درباره کانال (نه گروه) و برای وبلاگ (نه سایت) کاملا درست بیان کردید
قطعا در هر حال بدون تفکر کاری را کردن و تقلید کورکورانه می تواند مضر باشد
پایدار و پیروز باشید
اکثر بلاگرهای حرفهای توصیه میکنن کاربرد شبکههای اجتماعی نباید فقط فیدخوانی باشه