اگر از من بپرسند که زندگی را شبیه به کدام بازی یا ورزش میدانی، قطعا خواهم گفت شطرنج. هر کس که بخواهد شطرنج را یاد بگیرد، یکی از اولین نکاتی که به او آموخته میشود این است که برای هر حرکتی که میخواهد روی صفحه شطرنج اجرا نماید باید خوب فکر کند. به او گفته میشود که شطرنج جای حرکتهای شتابزده نیست، چون یک حرکت اشتباه میتواند جبران ناپذیر باشد.
زندگی هم دقیقا همین است. یک تصمیم شتابزده، یک سخن نابهجا، یک رفتار بدون پشتوانه فکری میتواند زندگی تو و اطرافیان تو را برای همیشه تغییر دهد، میتواند موقعیت تو را به کلی عوض کند، میتواند کاری کند که برای همیشه نادم بمانی. هیچ کس تضمین نکرده است که فرصت جبران هر اشتباهی را خواهی داشت.
پدرم میگفت حرف نزده را همیشه میتوان زد. دیرتر گفتن برخی حرفها هیچ ضرری ندارد، شاید با کمی صبر به این نتیجه برسی که اصلا نباید آن حرف را به زبان بیاوری. این یعنی همان عدم نتیجهگیری زود هنگام. قبلا در مورد این نوشته بودم که نمیتوان دیگران را قضاوت نکرد، قضاوت کردن از خصوصیات اجتناب ناپذیر انسانهاست. با این حال، ما همیشه از به زبان آوردن قضاوتهای زود هنگام خودمان نسبت به دیگران صدمه میخوریم. عاقلانهتر است اگر پیش از گفتن برخی از حرفها خوب به آثارش فکر کنیم.
جملهای را شنیدهام که الان دقیقا به خاطر ندارم که چه کسی گویندهاش بوده و از زبان چه کسی آن را شنیدهام. به هر حال، گوینده مهم نیست، خود حرف مهمتر است. جملهای که به یاد دارم این است: گاهی با حرف چه راحت جراحت وارد میکنیم. جملهای است زیبا و در عین حال عین حقیقت.
ما با حرفهایی که میزنیم روی روح و روان دیگران تاثیر میگذاریم. حال اگر حرفهای ما بر مبنای نتیجهگیریهای غلط باشد و شخصیت یک فرد را مورد هدف قرار بدهیم، قطعا او را از خودمان میرنجانیم. رنجیدن دیگران از ما همان و تنها شدن ما نیز همان.
درست مثل تاثیر حرفهای خوب روی روح و روان افراد، حرفهای ناراحت کننده هم تاثیری همیشگی روی ذهنیت آنها در مورد ما باقی میگذارد. کسی که از دست تو میرنجد هیچ وقت این خاطره را فراموش نخواهد کرد، حتی اگر بعدا بگوید تو را بخشیده است. پس بهتر است از این به بعد قبل از اینکه حرفی را به زبان بیاوری خوب به نتیجه حرفهایت فکر کنی و مطمئن بشوی که گفتن این حرف واقعا ارزشش را دارد یا خیر. گاهی اوقات بهترین راه برای گفتن چیزی این است که هیچ چیز نگویی.