خیلی از افراد را در اطرافم میشناسم که برای انجام دادن کارهای خودشان به اپلیکیشنهایی به نام To Do List متکی هستند. ماشاالله تعداد این اپلیکیشنها و سرویسها هم کم نیست و تازه هر چند وقت یک بار هم به تعدادشان اضافه میشود. هر کدامشان یک سری ویژگیهای کلی مشابه و تعدادی هم ویژگیهای منحصر به فرد دارند که از مابقی متمایزشان میکند. هر کدام یک رابط کاربری با ظاهری متفاوت دارند و کاربران با سلیقههای مختلف به سمت یکی از این سرویسها و اپها جذب میشوند.
اساس کارشان این است که شما کارهای هر روزتان را در آنها به ترتیب ثبت میکنید و بعد شروع میکنید به انجام دادن کارها مطابق همان لیستی که خودتان تنظیم کردهاید و بعد از اینکه هر کدام از کارها یا به عبارتی تسکها را تکمیل کردید این امکان را دارید که آنها را تیک بزنید و از لیست کنار بگذارید. البته این روند کار کردن قبل از فراگیر شدن اسمارت فونها و گجتها هم وجود داشته و حتی همین حالا هم میتوان با یک قلم و کاغذ دست به کار شد، اما خوب نسل جدید به خاطر اعتیادی که به گجتها دارد، سرویسها و اپها را به قلم و کاغذ ترجیح میدهد.
من هم قبلا چند تا از این سرویسها را امتحان کردهام و از بین آنها سرویس Any Do را خیلی قبول داشتم و برای چند مدت کارم همین بود که هر شب کارهای روز بعد خودم را بنویسم و فردا مطابق همان لیست مشغول به کار شوم و پیش بروم تا اینکه تیک آخرین تسک را بزنم و با خیال راحت بروم سراغ تفریح و سرگرمی و استراحت. اما به مرور متوجه شدم که این روش کار کردن نه تنها مفید نیست بلکه میتواند مضر هم باشد.
یکی از اولین مشکلاتی که من با To Do Listها پیدا کردم این بود که خیلی اوقات بدون اینکه خودم متوجه بشوم زمان خودم را خرج نگاه کردن به لیست کارهای انجام نشدهام میکردم. معمولا میگویند برای نوشتن لیست تسکها، سختترین تسک را اول لیست باید نوشت و بعد به ترتیب به سمت آسانترین تسکها رفت. استدلالش هم این است که چون اول روز آدم انرژی بیشتری دارد بهتر است سختترین تسک را انجام دهد و سپس تسکهای سادهتر را انجام بدهد تا انرژیاش هدر نرود. فکر بدی نیست، اما خیلی اوقات میشد که من در ابتدای روز حال و حوصله انجام دادن سختترین کار روزم را نداشتم و برای همین دقیقهها مینشستم و به تسک اول لیستم نگاه میکردم و سعی میکردم توان انجام دادن آن را در خودم بیابم.
امروز که به ماجرا فکر میکنم میبینم که قانون انجام دادن سختترین تسک در ابتدای روز چندان هم عقلانی نیست. حتما برای تو هم پیش آمده روزهایی که چندان حوصله کار کردن نداری. از وقتی To Do Listها را کنار گذاشتم، به این نتیجه رسیدم که روزهایی که حوصله کار کردن ندارم اگر با کارهای سادهتر شروع کنم و آنها را به پایان برسانم، از تمام کردن کارهای ساده انرژی لازم برای انجام دادن سختترین کار روز را به دست میآورم. حتی گاهی اوقات شده که سختترین کار روز را آخر همه کارهایم به اتمام رساندهام.
به جز این، لذت تیک زدن تسکها هم گرچه به نظر کار خیلی جذاب و آرامبخشی به نظر میرسد، اما روی افت کیفیت کار کردن موثر است. کسی که به To Do Listها معتاد است و دوست دارد هر چه زودتر با تیک زدن تسکها خودش را راضی کند که کارهایش تمام شده است، به طور ناخودآگاه سرعت کار کردن خودش را بالا میبرد و دقت کار کردنش هم به همان میزان کاهش مییابد. چنین فردی بدون اینکه خودش بداند دلش میخواهد کارها را فقط انجام دهد، نه اینکه به بهترین نحو انجام دهد.
از اینها گذشته، من فکر میکنم آن زمان که به Any Do وابسته بودم، قدرت حافظهام کمتر شده بود. چرا؟ مشخص است. اینکه تو همه کارهایت را در یک لیست بنویسی و لازم نباشد کارهای روز آیندهات را به خاطر بسپاری و به قول معروف به مغزت فشار بیاوری مسلما روی قدرت تمرکز و تفکرت تاثیر منفی میگذارد. از زمانی که سعی میکنم همه کارهایم را خودم به خاطر بسپارم و در واقع لیست کارهایم را در ذهنم یادداشت کنم و در همان ذهنم اولویتبندی کنم و باز هم در ذهنم تیکشان بزنم و کنارشان بگذارم، احساس میکنم باهوشتر شدهام و مسائل را کمتر فراموش میکنم. البته به خاطر سپردن امور در ابتدای کنار گذاشتن To Do Listها برایم سختتر بود اما به مرور توانایی حفظ کردن و به ذهن سپردنم بهتر شد که خودش نشان میدهد نوشتن لیستها میتواند مخرب باشد.
بنابراین به این دلایلی که در بالا ذکر کردم و چند مورد دیگر که فرصت نشد در این نوشتار به آنها بپردازم، چند ماهی هست که از To Do Listها استفاده نمیکنم و به تو هم توصیه میکنم از همین امروز آنها را کنار بگذاری؛ چه سرویسها و اپها را و چه نوشتن لیستها با قلم و کاغذ، همه را کنار بگذار و به ذهن خودت اتکا کن. نتیجهاش قطعا جذابتر از تیک زدن تسکها خواهد بود. باور کن.
دیدگاه ها (1 دیدگاه ثبت شده)