معمولا وقتی بین دوستان و نزدیکانم حرف از فواید مطالعه میزنم، اکثرشان فکر میکنند که منظورم مطالعه کتابهای علمی و تاریخی و آموزشی و فرهنگی و اجتماعی است و رمان و کتابهای داستانی در دستهبندی حرفم قرار نمیگیرند. خودم این موضوع را به تازگی متوجه شدم که هر بار اسم مطالعه را میآورم باید یادآوری کنم که رمانها هم میتوانند مفید باشند، حتی خیلی مفیدتر از باقی کتابها. تا همین چند وقت پیش نمیدانستم که در پیشفرض ذهنی خیلیها، رمانها و کتابهای داستانی اصولا جنبه تفریحی و سرگرمی دارند و هیچ سودی به جز این به همراه ندارند.
واقعا باعث تعجب است که برخیها چطور میتوانند تا این حد در مورد رمان و داستان دید منفی داشته باشند. نادیده گرفتن یک دستهبندی مهم از کتابها با این همه ارزشآفرینی و جذابیت، اوج بیانصافی است. من به عنوان یک نویسنده و تولید کنند محتوا، بخش اعظم دانش و ذوق نویسندگی خودم را مدیون داستانها هستم، حال چه در قالب رمان و کتاب باشد و چه سریال و فیلم و کارتون. به بیان دقیقتر، از نظر من کسی که در کتابخانهاش جایی برای رمانها و کتابهای داستانی اختصاص نداده باشد، بخش فوقالعاده جذاب و در عین حال مفیدی از کتابها را به حساب نیاورده است. هر رمان در واقع دریچهای است به سمت یک دنیا و زندگی متفاوت و شما با خواندنش، آن زندگی و دنیا را تجربه میکنید.
امروز روی صحبتم با کسانی نیست که فقط کتاب میخوانند. مخاطب من وبلاگنویسها و نویسندهها هستند؛ تولید کنندههای محتوایی که برای بالا بردن کیفیت نوشتارهای خودشان میدانند که باید کتاب بخوانند، اما نمیدانند که رمانها دقیقا چه کمکی به آنها میکنند. در این مقاله سعی میکنم به شما نویسندههای عزیز این پیام را منتقل کنم که چرا باید رمان بخوانید.
برای بهبود توانایی داستانپردازی

اولین و اصلیترین فایده رمانها این است که قوه داستانپردازی شما را تقویت میکنند. شاید از خودتان بپرسید که با توجه به اینکه حیطه موضوعی نوشتههای شما هیچ ارتباطی با داستانها ندارد چرا باید قدرت داستانپردازی خود را تقویت کنید؟ در جواب این سوال باید بگویم که شما در هر زمینه و موضوعی که مشغول به تولید محتوا باشید، باید داستانپردازی را بلد باشید و از آن در محتوای خود استفاده کنید. در خیلی از موارد، داستانها بهتر از هزاران مقاله غیر داستانی میتوانند پیام را منتقل کنند. این موضوع بارها و بارها به من ثابت شده است. هر زمان که من منظورم را در قالب یک داستان به مخاطب ارائه دادم، بازخوردهای بهتر و بیشتری دریافت کردهام. به عنوان نمونه، برای نوشتن این مقاله من تصمیم گرفتم شیوه داستاننویسی را پیش بگیرم و از نتیجه کار هم راضی بودم. شما هم اگر بتوانید داستان را وارد مطالب خود کنید یا مقالاتتان را با داستان آغاز کنید، میبینید که نوشتههایتان از جذابیت بیشتری برخوردار خواهند شد. حتی خودتان هم از نوشتن چنین مطالبی بیش از همیشه لذت میبرید.
برای افزایش دایره لغات
یکی از تواناییهایی که هر نویسندهای باید روی آن کار کند، افزایش گستره دایره لغاتش است. خیلی از مواقع برای کاهش تکرار کلمات و جلوگیری از خستهکننده شدن نوشتار، نویسنده باید بلد باشد که از مترادفها استفاده نماید. رمانها این امکان را برای شما فراهم میکنند که دایره لغات خود را گستردهتر کنید. تجربه ثابت کرده است که کسانی که رمانهای زیادی میخوانند در پیدا کردن کلمات مترادف تواناتر هستند. از سوی دیگر، از آنجا که شما مترادفها و کلمات جدید را در قالب داستان میآموزید، خیلی راحت و سریعتر در ذهنتان ذخیره میشوند و احتمال اینکه کلمات جدید را فراموش کنید خیلی کم است. بعد از خواندن و به اتمام رساندن چندین رمان و داستان، وقتی شروع به نوشتن مطالب جدیدتان میکنید خودتان متوجه خواهید شد که چقدر در پیدا کردن مترادفها سریعتر و قدرتمندتر شدهاید.
برای عادت کردن به مطالعه کتاب

کسانی که هنوز به کتاب خواندن عادت ندارند، بهترین کار این است که از رمانها آغاز به کار کنند. داستانها و رمانها به دلیل جذابیتی که دارند میتوانند خواننده را به سمت خود بکشانند و در خود غرق کنند. همین گیرایی باعث میشود کسی که قبلا شاید بعد از ۱۰ دقیقه کتاب خواندن خسته میشد و آن را کنار میگذاشت، بدون اینکه خودش متوجه بشود یکی دو ساعت به خواندن ادامه بدهد و اصلا هم احساس خستگی نکند. با این روش، این اشخاص میتوانند به کتاب خواندن عادت کنند و به آن علاقهمند شوند.
Ann Patchett: خواندن کتابهای داستانی نه تنها قوه تخیل و خلاقیت ما را افزایش میدهند، بلکه مهارت تنها بودن را هم به ما میآموزند. داستانها به ما قدرت احساس همدلی با کسانی را میدهند که تا کنون هرگز آنها را ملاقات نکردهایم، به ما اجازه میدهند که زندگیهایی را تجربه کنیم که خودمان هرگز نمیتوانستیم در واقعیت به خود ببینیم، همه اینها به این خاطر است که کتابهای داستانی ما را جای شخصیت اصلی داستان قرار میدهند.
برای بالا بردن خلاقیت در نویسندگی
نویسندگان رمانها استادان بلامنازع خلاقیت در نویسندگی هستند. تکنیکهایی که این نویسندهها در داستانهای خود به کار میبرند خیره کننده و مثال زدنی است. هر نویسندهای در هر سطحی هم که باشد، میتواند کلی فوت و فن از رماننویسها بیاموزد و این میسر نمیشود مگر با خواندن رمانها و آثار داستانی مختلف و متنوع. هر چه در این حیطه بیشتر پیش بروید و کتابهای داستانی بیشتری بخوانید، بیشتر میفهمید که هنر خلاقیت در نویسندگی انتهایی ندارد. ریزهکاریهایی که رماننویسها برای بالا بردن گیرایی داستانهای خود به کار میبرند هر کدام به تنهایی لایق ساعتها تفکر و تمرین و تکرار هستند.
برای آنکه لذتبخش است!
چه دلیلی بالاتر از این؟ اصلا ما برای چه کتاب میخوانیم؟ اصلیترین هدف تمام کسانی که به کتاب خواندن روی میآورند این است که از خواندن کتابها لذت ببرند. درست مثل کسی که از سریال دیدن و فیلم دیدن لذت میبرد، یا بازیبازی که از تجربه بازیهای ویدیویی لذت میبرد، یا ورزشکاری که از ورزش کردن لذت میبرد، کسی هم که اهل کتاب و کتابخوانی است از مطالعه آثار مختلف لذت میبرد. حال چرا باید رمانها که یکی از دلچسبترین دستههای کتابها است را کنار بگذاریم؟ رمان بخوانید و از خواندش لذت ببرید و این نکته را فراموش نکنید که تا وقتی خودتان از خواندن خوشتان نیاید نمیتوانید چیزی بنویسید که دیگران را به سمت خودش بکشاند.