این نکتهای است که کمتر نویسندهای به آن توجه میکند اما واقعیت این است که نوشتن داستان کوتاه میتواند مهارت نویسندگی شما را بهبود ببخشد. شاید شما یک رماننویس باشید، شاید هم یک وبلاگنویس یا حتی شاید یک شاعر، در هر حال اگر سر و کارتان با قلم و کلمات باشد حتما دوست دارید نویسنده بهتری بشوید. در این مقاله میخواهم به شما ثابت بکنم که یکی از راههای قویتر شدن در حرفه نویسندگی، نوشتن داستان کوتاه است.
ممکن است برخی از شما فکر کنید که نوشتن داستانهای کوتاه اتلاف وقت است چون یا در حیطه فعالیت شما نیست یا اینکه اصلا قرار نیست این داستانها را به انتشار برسانید. بگذارید همین ابتدا روشن کنم که اصلا مهم نیست آیا شما کار اصلیتان نوشتن داستان باشد یا نه، اصلا مهم نیست که داستان کوتاهتان به چاپ برسد یا نه، مهم این است که در هر صورت یک داستان خلق کنید. همین خلق کردن یک قصه کوتاه میتواند قوه تخیل و مهارت به کار بردن کلمات مناسب را در شما به شکل چشمگیری تقویت کند.
چرا هر نویسنده یا شاعری باید داستان کوتاه بنویسد؟
اگر شاعر هستید و بیشتر به نوشتن آثار نظم علاقه دارید تا نثر، ممکن است از این پیشنهاد من دلخور یا حتی متعجب شوید. اما باور کنید تا وقتی امتحان نکرده باشید متوجه منظور من نخواهید شد. نوشتن یک داستان کوتاه به شما جسارت میدهد تا هم توان خود در آثار نثر را بسنجید و هم روح و خیال خود را از وزن و قافیه آزاد کنید و وارد دنیای بیانتهای قصههایی کنید که در موضوع و محتوا تنوعی مملو از رنگ و سلیقه دارند. در نهایت بعد از نوشتن چند داستان کوتاه پی خواهید برد که چه ایدههایی نابی برای شعر سرودن به سرتان میزند.
اگر هم نویسنده هستید اما به جای داستانهای کوتاه روی نوشتن قصههای طولانی و رمان و حتی آثار غیر داستانی تمرکز دارید، قطعا باید نوشتن داستانهای کوتاه را امتحان کنید چون این کار نه تنها شروع کردن و به پایان رسان یک قصه را برای شما بسیار سادهتر و عادیتر خواهد کرد، بلکه به شما در فضاسازیها و شخصیتپردازیها و شیوه انتقال محتوا کمک قابل توجهی خواهد کرد.
از این گذشته، نوشتن داستانهای کوتاه میتواند شما را از شر سد نویسندگی خلاص کند و شما را وادار به نوشتن نماید. خیلی از شاعران و نویسندهها هر از گاهی به سد نویسندگی برمیخورند و نمیتوانند شعر یا داستانی که نیمه کاره رها کردهاند را ادامه بدهند. در چنین شرایطی اگر سر خودشان را به نوشتن یک داستان کوتاه گرم کنند خیلی زود افکار و ایدههای نو برای ادامه آثار نیمه کارهشان پدید میآیند و در ذهنشان شکل میگیرند.
بعلاوه، شما با نوشتن داستانهای کوتاه، توانایی خود در ویرایش کردن را هم بهبود میبخشید. اگر بعد از تمام کردن هر داستان کوتاه آن را ویرایش نمایید، خیلی زود قدرت شما در ویرایش متون خودتان افزایش مییابد و دیری نمیگذرد که خودتان تبدیل به یک ویراستار تمام عیار میشوید.
در هنگام نوشتن داستان کوتاه به چه نکاتی باید توجه کرد؟
حال که به مزایای نوشتن داستانهای کوتاه پی بردید و دانستید که این کار تا چه حد میتواند برای شما مفید باشد، خوب است در هنگام نوشتن داستانهای کوتاه به نکات زیر هم توجه کنید. البته درست است که شاید داستانهای کوتاه شما هرگز جایی چاپ یا منتشر نشوند، اما چون هدف بهبود مهارت نویسندگی از طریق نوشتن داستانهای کوتاه است، پس بد نیست موضوع را جدی بگیرید و این نکات را رعایت نمایید:
۱- نگران طول داستان نباشید: اولین مشکلی که نویسندهها در زمان نوشتن داستانهای کوتاه با آن مواجه میشوند این است که مدام نگران طول داستان خود هستند و همین سبب میشود که نتوانند قصه خود را آنطور که باید و شاید توصیف کنند. سوالی که اکثر نویسندهها در این شرایط مدام از خودشان میپرسند این است که «اگر قصهام بیش از حد طولانی بشود چه؟»
در پاسخ به این نگرانی باید گفت اگر قرار بود همه نویسندههای داستانهای کوتاه به فکر این موضوع باشند، قطعا بسیاری از قصههای خوب برای همیشه ناگفته و نانوشته باقی میماندند.
نوشتار مرتبط: چرا نوشتن داستان کوتاه از شما یک نویسنده خوب میسازد؟
در گام اول اصلا مهم نیست که داستان کوتاه شما چقدر طولانی خواهد شد. این مسالهای نیست که لازم باشد مدام به آن فکر کنید. شما باید در هنگام نوشتن قصه صرفا به خود داستان بیاندیشید. اگر در انتها دیدید که قصه شما بیش از حد طولانی شده است، میتوانید در مرحله ویرایش هر آنچه فکر میکنید اضافی است را حذف کنید یا تغییر دهید تا در نتیجه قصه شما شکل و شمایل یک داستان کوتاه واقعی را به خودش بگیرد و بتوان آن را در چارچوب داستانهای کوتاه قرار داد.
۲- روی صحنهها تمرکز کنید: نکتهای که در نوشتن رمان و داستانهای طولانی لازم نیست چندان مورد توجه قرار دهید، دقت کردن به صحنههای داستان است. در قصههای بلند شما مجاز هستید که به جای هر صحنه از داستان، صرفا بر روی نتیجه داستان متمرکز شوید.
اما در مورد داستان کوتاه شرایط فرق میکند. در داستان کوتاه شما نه تنها باید به نتیجه قصه فکر کنید، بلکه باید حواستان باشد که از صحنههای کمتری برای رسیدن به نتیجه استفاده نمایید تا قصه شما بیش از حد طولانی نشود.
۳- در انتخاب کلمات دقت بیشتری به خرج بدهید: مزیت داستانهای کوتاه همین است که تمرکز بیشتری دارند. بخشهای فرعی در این نوع داستانها کمتر به چشم میخورند و شما به عنوان نویسنده معمولا نیازی به شاخ و برگ دادنهای طولانی ندارید.
شاید فکر کنید منظورم این است که در داستان کوتاه شما باید جزئیاتی مثل دیالوگ و تکنیکهای توصیف قصه را نادیده بگیرید، در حالی که اصلا اینطور نیست. داستانهای کوتاه به تمام این موارد احتیاج دارند اما بیش از همه، این مهارت انتخاب کلمات است که به کارتان میآید.
اگر در انتخاب کلمات دقت و مهارت کافی داشته باشید بهتر میتوانید تصاویر واضحی را برای مخاطبان داستان کوتاه خود ترسیم نمایید. از آنجا که کار نیکو کردن از پر کردن است، پس هر چه داستانهای کوتاه بیشتری بنویسید مهارتتان در انتخاب کلمات نیز به همان اندازه بهبود خواهد یافت.
۴- روی داستانهای پیشزمینه کار کنید: یکی از بهترین تمرینها برای تقویت قدرت نویسندگی از طریق نوشتن داستان کوتاه این است که از داستانهای کوتاه برای خلق قصههایی استفاده کنید که قرار نیست در آثار اصلی شما به کار گرفته شوند. برای شخصیتهای داستانهای طولانی یا رمانهای خود و یا برای شخصیتهای فرعی آثارتان به وسیله داستان کوتاه پیشزمینه بسازید.
مهم نیست اگر این داستانهای پیشزمینه به نوشتارهای اصلیتان راه نمییابند، مهم این است که این کار به شما کمک میکند تا درک عمیقتری نسبت به شخصیتهای خلق شده توسط خودتان پیدا کنید.
علاوه بر این، شما همیشه میتوانید از این داستانهای کوتاه به عنوان یک آهنربا برای جذب مخاطب استفاده نمایید. داستانهای کوتاه پیشزمینهای که در مورد شخصیتهای مختلف رمان خود ساختهاید را میتوانید در قالب خبرنامه، وبلاگ یا پلتفرمهای اجتماعی به اشتراک بگذارید تا ارتباط عمیقتری با طرفداران و مخاطبان داستانتان برقرار نمایید.
۵- داستانتان را خودتان ویرایش کنید: شاید برخیها خیلی موافق نباشند، اما این روشن است که ویرایش یک داستان کوتاه خیلی آسانتر از ویرایش یک رمان یا داستان بلند است. در داستانهای کوتاه احتمال مواجه شدن با نقص پیرنگ بسیار کمتر است. از این گذشته، وقتی میتوانید کل قصه خود را در مدت کوتاهی بخوانید و مورد بررسی قرار دهید، پس انگیزه بیشتری هم برای ویرایش آن خواهید داشت.
نوشتار مرتبط: به چه نوع داستانی، داستان کوتاه میگویند؟
از آنجا که در یک داستان کوتاه با صحنهها و جزئیات فرعی کمتری روبهرو هستید، پس میتوانید انرژی بیشتری برای هر کدام از صحنههای داستان، دیالوگها و کلمات انتخاب شده خرج کنید. همه این موارد به شما کمک میکنند تا در پیدا کردن ناهماهنگیها، ایرادات دستوری و املایی و دیگر مشکلات احتمالی تواناتر ظاهر شوید.
پایاننوشت
نوشتن داستان کوتاه میتواند کار سختی باشد. در واقع این کار از نوشتن داستانهای طولانی هم سختتر است چون در داستانهای کوتاه شما فضای کمتری برای گنجاندن داستان پیشزمینه و شاخ و برگ دادن به صحنههای قصه و به جا گذاشتن نشانهها برای رسیدن به نتیجه نهایی در اختیار دارید. البته اشتباه نکنید، داستان کوتاه به این معنی نیست که باید یک داستان طولانی یا رمان را در یک قالب کوچکتر با تعداد کلماتی بسیار کمتر بچپانید.
با اینکه در داستان کوتاه هنوز هم باید یک قوس داستانی را دنبال کنید، ولی این به آن معنا نیست که باید صحنههای قصه را با سرعت خیلی زیاد پیش ببرید. تنها تفاوت این است که برای رسیدن به مقصد باید از تعداد صحنههای کمتری استفاده کنید و این یعنی یک فرصت فوقالعاده برای تقویت توانایی در نوشتن دیالوگ، شیوه توصیف داستان، فضاسازی و باقی موارد.
اگر برای نوشتن داستان کوتاه مشکل دارید، یکی از بهترین تکنیکها برای شروع به کار این است که به قصههای واقعی آدمها گوش کنید. به هر حال هر کسی برای خودش داستانی دارد. این قصهها اغلب دارای یک قوس داستانی هستند و همگی آغاز، میانه و پایان دارند و اکثر اوقات هم به طور کوتاه و مختصر توسط خود شخص بیان میشوند تا حوصله مخاطب سر نرود. بنابراین گوش دادن به این قصهها میتواند نقطه شروع خوبی برای ورود به عرصه نوشتن داستانهای کوتاه باشد.
البته به خاطر بسپارید که داستانهای کوتاه فقط راهی برای تمرین در جهت تقویت قدرت نوشتن داستانهای بلند یا دیگر آثار نوشتاری نیست، ولی میتوان از داستانهای کوتاه برای این هدف نیز کمک گرفت.
یادداشتهایی گزیده و خواندنی هستند. قلم و روایتتان مستدام باشد.