میدانید؟ من خیلی در قید و بند این نیستم که به دیگران امر و نهی کنم که چه کنند یا چه نکنند. حتی خودم معمولا در چارچوب برنامهریزیهای ثابت گنجانده نمیشوم؛ خصوصا اگر بحث نوشتن در میان باشد. به نظر من حس نوشتن باید خودش به سراغ آدم بیاید و این حس گاهی صبح زود به سراغتان میآید و گاهی عصر و گاهی شب. بعضی وقتها هم نصفه شب میآید و خواب را از چشمانتان میگیرد. اما امروز میخواهم مبحث جدیدی را باز کنم که مطمئنم به درد همه شما میخورد و آن سحرنویس بودن است.
از قدیم گفتهاند سحرخیز باش تا کامروا شوی. من میخواهم کمی جنبه نویسندگی به این جمله بدهم و بگویم سحرنویس باش تا کامروا شوی.
قبل از اینکه بگویید شما آدم سحرخیزی نیستید یا اینکه صبح زود آمادگی نوشتن ندارید، بگذارید فرصت دفاع کردن از خودم را داشته باشم. من نمیخواهم شما را مجبور به انجام کاری بکنم. شما به عنوان یک نویسنده اختیار دارید هر وقت دلتان خواست و هر طور دوست داشتید به نوشتن بپردازید. ولی این بار به من اعتماد کنید. شیوه کاری شما هر طور که هست، پیشنهاد میکنم سحرنویسی را امتحان کنید، البته نه به عنوان روش اصلی نگارش مطالبتان، بلکه به عنوان یک عادت جدید که میتواند به دردتان بخورد.
خود من از آن آدمهایی هستم که فکر میکردم صبحهای خیلی زود وقت خوبی برای نوشتن نیست چون ذهنم در آن زمان برای آوردن کلمات روی کاغذ یا صفحه کامپیوتر آمادگی ندارد یا دست کم فکر میکردم که اینطور است. اما وقتی سحرنویسی را امتحان کردم نظرم در موردش به کلی تغییر کرد.
سحرنویسی چه مزایایی دارد؟
واضح است که اولین و شاید مهمترین مزیت سحرنویسی این است که سحرخیز میشوید. برای آنکه بتوانید صبح خیلی زود مشغول به نوشتن بشوید، پیش از همه باید صبح خیلی زود از خواب بیدار شوید که این خودش به تنهایی میتواند سبک زندگی شما را دچار تغییر و تحول کند؛ البته تحولی مثبت و نه منفی. گفتن ندارد، چون میدانید که هر چه زودتر از خواب بیدار شوید، در طول روز زمان بیشتری برای انجام دادن امور خود در اختیار خواهید داشت که مسلما اگر نویسنده باشید، یکی از همین امور نوشتن است.
اکنون که هدف سحرنویسی است، پس میتوان با اطمینان گفت که اولین کار هر روز شما نوشتن خواهد بود. همانطور که بسیاری از متخصصین امر مدیریت زمان میگویند، اولین کار هر روز باید سختترین و مهمترین کار همان روز باشد.
صبح خیلی زود وقتی پشت میز مینشینید تا به نگارش مطلب بپردازید، متوجه خواهید شد که ذهنتان بازتر و آزادتر عمل میکند. دلیلش این است که در آن وقت روز، شما کمتر به باقی مشکلات زندگی خود فکر میکنید. به بیان دیگر، فکرتان متمرکزتر است. پس راحتتر میتوانید روی نوشتن تمرکز کنید و در مدت کوتاهتر مقدار بیشتری بنویسید.
نوشتار مرتبط: ۱۰ نکته مفید در زمینه مدیریت زمان برای نویسندهها
از طرف دیگر، صبحها وقتی میخواهید بنویسید متوجه خواهید شد که کمتر به خودتان و نوشتارتان گیر میدهید. در واقع منتقد درونی شما معمولا صبحها خواب است و همین مساله به شما کمک میکند با لذت بیشتری به کار خود ادامه بدهید و متنهایی بنویسید که با تفکر و شخصیت اصلی خودتان همخوانی خیلی بیشتری دارند.
علاوه بر این، سحرنویسی به شما کمک میکند در طول روز آرامش بیشتری داشته باشید. مجبور نیستید وسط کارهای روزانه خود مدام به فکر نوشتن باشید چون صبح خیلی زود آنقدر که لازم میدانستید برای نوشتن وقت صرف کردید. دیگر احساس گناه نمیکنید که چرا امروز به نگارش نپرداختهاید.
تازه از همه اینها که بگذریم، شبها میتوانید زودتر به خواب بروید تا فردا صبح نیز دوباره زود از خواب بیدار شوید و سحرنویسی کنید.
چطور سحرنویس شوید؟
اینها مزایای سحرنویسی هستند. اما اینکه چطور باید این کار را انجام دهید تا بیشترین بهره را از آن ببرید به خودتان بستگی دارد. ولی من به شما پیشنهاد میکنم برای شروع، حتما سعی کنید به آن به چشم یک سبک کاری طولانی مدت نگاه کنید. یعنی اینطور نباشد که بگویید یک هفته سحرنویسی را امتحان میکنید تا ببینید چطور میشود.
اگر بخواهید یک سحرنویس حرفهای بشوید، باید به این سبک عادت کنید. این موضوع خیلی مهم است، به خصوص اگر پیش از این اهل سحرخیزی نبوده باشید. یادتان باشد که شما دارید به طور همزمان یک سبک کاری و یک سبک زندگی جدید را آزمایش میکنید. پس دست کم برای یکی دو ماه به طور جدی آن را دنبال کنید و به هیچ عامل مزاحمی اجازه ندهید حتی یک روز در این روند وقفه بیاندازد.
نکته مهم بعدی این است که سعی کنید محلی که میخواهید در آن به نوشتن بپردازید را کاملا تمیز و مرتب نگه دارید و هر وسیلهای که میتواند حواس شما را پرت کند از آنجا دور نگه دارید. وقتی صبح زود از خواب بیدار میشوید تا به نوشتن مشغول شوید، اصلا نباید با یک محیط درهم و به هم ریخته روبهرو شوید که اگر چنین باشد درجا از سحرنویسی زده میشوید و آن را کنار میگذارید. آن وقت از روز نباید به فکر مرتب کردن محیط کارتان باشید، بلکه فقط باید به نوشتن فکر کنید.
نوشتار مرتبط: ۷ روش برای اینکه بیشتر و سریعتر بنویسید
در رابطه با مدت زمان سحرنویسی روزانه، این کاملا به خودتان بستگی دارد. شاید بتوانید هر روز فقط ده دقیقه بنویسید، شاید هم بیست دقیقه، یا شاید هم مثل برخی از نویسندههای مشهور وقت و انرژی کافی داشته باشید و بتوانید بیشتر از یک ساعت سحرنویسی کنید. اصلا شاید از سحر بنشینید پای نوشتن تا ظهر. این دیگر دست خودتان است. مهم این نیست که چقدر مینویسید. مهم این است که هر روز بنویسید.
موضوع نوشتارتان هم اهمیتی ندارد. بعضی از روزها ممکن است وقتی صبح زود از خواب بیدار میشوید در مورد زندگی خودتان و تجربیاتی که از روزهای گذشته داشتید بنویسید، گاهی اوقات هم شاید ایدهای برای نوشتن یک داستان به ذهنتان برسد. سعی کنید ذهنتان را آزاد بگذارید تا در نبود منتقد درونیتان، هر چه میخواهد بنویسد.
پایاننوشت
شاید در ابتدا این سبک از نوشتنهای روزانه کار سختی به نظر برسد، ولی اگر بتوانید به آن عادت کنید کم کم دیدگاه متفاوتی نسبت به نویسندگی پیدا خواهید کرد و از آن لذت بیشتری خواهید برد. برای آنکه به خودتان انگیزه بدهید میتوانید برای خود جایزه تعیین کنید. مثلا اگر یک هفته توانستید این سحرنویسی را ادامه بدهید، خودتان را به خوردن یک غذای خوشمزه یا یک نوشیدنی که دوستش دارید دعوت کنید.
نمیخواهد از همان ابتدا خودتان را تحت فشار بگذارید. روزها و حتی هفتههای اول به همان ده بیست دقیقه نوشتن بسنده کنید. به مرور که به سحرنویسی عادت کردید میتوانید این مدت را افزایش بدهید و حتی به بیش از یک ساعت برسانید.
به عنوان راهنمایی آخر، یادتان باشد برای آنکه بتوانید سحرنویسی کنید، باید بتوانید صبح زود از خواب بیدار شوید. پس از همین امشب زودتر بخوابید و اگر لازم میبینید، برای صبح ساعت بگذارید تا خواب نمانید.