تا به حال به این فکر کردید که نوشتن داستان کوتاه به چه دردتان میخورد؟ شاید شما یک رماننویس باشید، یا شاید هم یک شاعر، یا تنها به وبلاگنویسی مشغول باشید. مهم نیست در چه زمینهای مشغول به نوشتن هستید، همین که با نوشتن کلمات سر و کار داشته باشید مسلما یکی از اولین پرسشهایی که همیشه در ذهنتان میچرخد این است که چطور میتوانید مهارت خود در نوشتن را بهبود ببخشید. تکنیکهای زیادی برای ارتقاء مهارت نویسندگی وجود دارد، اما امروز میخواهیم به یکی از بهترین روشهای رسیدن به این هدف بپردازیم: نوشتن داستان کوتاه.
هر بار که حرف از نوشتن داستان کوتاه به میان میآید، بسیاری از علاقهمندان به نویسندگی پیش خودشان فکر میکنند که این کار کاملا بیهوده است و اگر مشغول به این کار بشوند صرفا دارند وقت خودشان را تلف میکنند. بگذارید به شما اطمینان بدهم که نوشتن داستان کوتاه ابدا وقت تلف کردن نیست.
۵ دلیل در توصیف تاثیر نوشتن داستان کوتاه بر ارتقاء مهارت نویسندگی
شاید داستاننویسی حرفه اصلی شما نباشد و در ژانرهای دیگری از نویسندگی تخصص داشته باشید. این اصلا مهم نیست. ضرورتی ندارد که داستانهای کوتاهی که مینویسید را منتشر کنید. فقط کافی است برای خودتان بنویسید. اگر هدفتان تبدیل شدن به یک نویسنده بهتر است، با نوشتن داستان کوتاه میتوانید به این مقصود برسید. اگر برای شما این سوال پیش آمده است که این دو موضوع اصلا چه ربطی به هم دارند، در ادامه برای شما دلایلی را خواهم آورد تا توضیح بدهم که چرا نگارش داستان کوتاه میتواند مهارت شما در نویسندگی را تقویت کنید. از کجا معلوم؟ شاید با تمرین، آنچنان در این کار مهارت پیدا کنید که تصمیم بگیرید داستانهای کوتاه خود را به انتشار برسانید.
۱- داستانهای کوتاه دست شما را در نوشتن تندتر میکنند: اکثر کسانی که برای اولین بار به سراغ نوشتن داستان کوتاه میروند، به این خاطر است که از نوشتن رمانهای کامل و طولانی هراس دارند و فکر میکنند نمیتوانند از پس نوشتن داستانهای طولانی بر بیایند.
مزیت نگارش داستان کوتاه این است که ترس نویسنده از تعداد کلماتی که مینویسد را از بین میبرد. همین که این ترس در وجود شما از بین برود، از شر یکی از بزرگترین استرسهای معمول در بین نویسندهها خلاص میشوید و خواهید دید که پس از آن نوشتن برای شما بسیار بسیار آسانتر خواهد شد.
۲- داستانهای کوتاه شما را به دقت در جزئیات عادت میدهند: وقتی دارید یک داستان طولانی یا یک رمان مینویسید، فکرتان بیشتر درگیر این است که در هر فصل، داستان را به نقطه هدفی که مد نظر دارید برسانید. در این مسیر گاهی ممکن است عجله کنید و با از قلم انداختن برخی جزئیات، زودتر از موعد مناسب به صحنه هدف برسید، یا اینکه ممکن است درگیر نوشتن جزئیات بیهوده و اضافی بشوید و قصه را بیخودی کش بدهید.
نوشتار مرتبط: یک داستان خوب به چه مقدار جزئیات احتیاج دارد؟
این در حالی است که در هنگام نوشتن داستان کوتاه، چون باید روی توصیف قصه به صورت کوتاه و خلاصه تمرکز داشته باشید، پس مسلما با دقت بیشتری به جزئیات هر صحنه از داستان میپردازید. این مساله سبب میشود که خود به خود یاد بگیرید که تنها در مورد مسائل اصلی و اساسی بنویسید و درگیر جزئیات اضافی نشوید و از سوی دیگر، میآموزید که در نگارش متون خود دچار نتیجهگیری زودهنگام نشوید.
۳- داستانهای کوتاه سبب میشوند که کلمات را با دقت بیشتری انتخاب نمایید: همانطور که اشاره کردم، شما در هنگام نوشتن داستان کوتاه معمولا متمرکزتر هستید و میکوشید که در کوتاهترین شکل ممکن، یک قصه خوب و خواندنی بنویسید.
همین تمرکز بر روی توصیف کوتاه یک داستان به شما کمک میکند در انتخاب کلمات دقت بیشتری به خرج دهید. به بیان دیگر، سعی میکنید از کلمات دو پهلو، دارای کژتابی و یا کلماتی که به توضیحات زیادی احتیاج دارند پرهیز کنید و صرفا کلماتی را مینویسید که مخاطب را به اصل موضوع برسانند.
۴- داستانهای کوتاه شما را با نوشتن داستانهای پیشزمینه آشنا میسازند: یکی از اهداف نویسندههای رمانهای طولانی برای نوشتن داستانهای کوتاه این است که بتوانند برای شخصیتهای فرعی قصههای خود یک داستان پیشزمینه تهیه کنند یا اینکه به اجزایی از قصه خود بپردازند که دست آخر به نسخه اصلی رمان بلندشان راه نمییابند. این نویسندهها گاهی این داستانهای کوتاه را برای خودشان مینویسند که با شخصیتهای قصه خود آشنایی بیشتری پیدا کنند و گاهی هم این داستانهای کوتاه پیشزمینه را به انتشار میرسانند تا مخاطبان رمانهای خود را از ناگفتهها و زوایای پنهان رمانها آگاه سازند.
نوشتار مرتبط: چرا برخی از نویسندهها نمیتوانند داستانها را تمام کنند؟
نوشتن داستان پیشزمینه در قالب داستان کوتاه فن بسیار قدرتمندی برای ارتقاء مهارت نویسندگی است، چون شما را مجبور میکند تا به همه جوانب یک موضوع بیاندیشید و حتی از کوچکترین جزئیات نیز برای تولید محتوایی جذاب و مفید بهره جویید. برای برخیها باعث تعجب است اگر بگویم این کار حتی برای بازاریابی محتوا یا کپیرایتینگ هم میتواند مفید باشد، چون از این طریق یاد میگیرد در نوشتن متن تبلیغاتی یا ایمیل بازاریابی به تولید محتوایی بپردازید که برای مخاطب جالب و هیجانانگیز خواهد بود؛ محتوایی از پشت پردهها و مسائلی که هیچ کجای دیگر منتشر نمیشود.
۵- داستانهای کوتاه شما را در ویرایش کردن متون یاری میرسانند: این را دیگر همه ما میدانیم که ویرایش کردن یک داستان کوتاه چند هزار کلمهای خیلی راحتتر از ویرایش کردن یک رمان بلند چند ده هزار یا حتی شاید چند صد هزار کلمهای است. از آنجا که متن داستان کوتاه خلاصهتر است، خیلی راحتتر میتوانید متوجه اشکالات املایی یا انشایی بشوید. از این گذشته، خیلی سادهتر میتوانید ایرادات موجود در پیرنگ داستان خود را پیدا کنید.
بعد از نوشتن داستان کوتاه و عادت کردن به ویرایش داستان خودتان، کم کم یاد میگیرید که هر چه مینویسید را با سرعت و دقت بیشتری ویرایش کنید. به بیان دیگر شما از آن پس دیگر نه فقط یک نویسنده، بلکه یک ویراستار تمام عیار هم به حساب خواهید آمد.
پایاننوشت
اگر بخواهم صادق باشم باید اعتراف کنم که بر خلاف تصور عموم، نوشتن داستان کوتاه سختتر از نوشتن رمانهای طولانی است، چون در داستان کوتاه شما خودخواسته خودتان را محدود میکنید و مجبورید از دادن شاخ و برگهای اضافی به قصه پرهیز کنید. شما نمیتوانید یک رمان را به زور در قالب یک داستان کوتاه بچپانید، چون قطعا نتیجه جذاب نخواهد شد. برای نوشتن داستان کوتاه باید از ابتدا و با ذهنیتی متفاوت دست به کار شوید.
برای خلق داستان کوتاه شما نباید روند داستان را سریعتر پیش ببرید، بلکه هدفتان باید این باشد که قصه را در تعداد صحنههای کمتری تعریف نمایید و این یعنی باید در شخصیتپردازی، دیالوگنویسی، صحنهپردازی و سرعت پیشبرد داستان متخصص باشید. اما ایرادی ندارد اگر چند صد بار اول نتوانید داستانهای کوتاه قدرتمندی بنویسید. یادتان باشد که کار نیکو کردن از پر کردن است. هر چه بیشتر بنویسید، ماهرتر میشوید. پس از همین حالا دست به کار شوید.